نماز تراویح در صحیح بخاری
به گواهی روایات معتبر فریقین به جماعت خواندن نماز تراویح از جمله بدعت های عمر بن خطاب است. پیروان مکتب سقیفه در ماه مبارک رمضان به این بدعت عمل کرده، و اهمیت زیادی برای آن قائل هستند. در این مطلب روایات صحیح بخاری و شرح علمای بزرگ مخالفین را در این زمینه نقل میکنیم
محمد بن اسماعیل بخاری در صحیحش مینویسد:
حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ یُوسُفَ، أَخْبَرَنَا مَالِکٌ، عَنِ ابْنِ شِهَابٍ، عَنْ حُمَیْدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «مَنْ قَامَ رَمَضَانَ إِیمَانًا وَاحْتِسَابًا، غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ»، قَالَ ابْنُ شِهَابٍ: فَتُوُفِّیَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَالأَمْرُ عَلَى ذَلِکَ، ثُمَّ کَانَ الأَمْرُ عَلَى ذَلِکَ فِی خِلاَفَةِ أَبِی بَکْرٍ، وَصَدْرًا مِنْ خِلاَفَةِ عُمَرَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا
ابوهریره از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: هر کس (نافله ماه) رمضان را با ایمان و قربة الی الله بخواند، خداوند گناهان گذشته او را میبخشد. ابن شهاب گفته: پیامبر (صلی الله علیه و آله) از دنیا رفت و وضعیت به همین صورت بود (نماز تراویح بدون جماعت خوانده میشد) در زمان خلافت ابوبکر و اوایل خلافت عمر نیز به همین صورت بود
صحیح البخاری، صفحه ۳۸۰، چاپ بیت الأفکار الدولیة
همچنین در جای دیگر مینویسد:
وَعَنِ ابْنِ شِهَابٍ، عَنْ عُرْوَةَ بْنِ الزُّبَیْرِ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَبْدٍ القَارِیِّ، أَنَّهُ قَالَ: خَرَجْتُ مَعَ عُمَرَ بْنِ الخَطَّابِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، لَیْلَةً فِی رَمَضَانَ إِلَى المَسْجِدِ، فَإِذَا النَّاسُ أَوْزَاعٌ مُتَفَرِّقُونَ، یُصَلِّی الرَّجُلُ لِنَفْسِهِ، وَیُصَلِّی الرَّجُلُ فَیُصَلِّی بِصَلاَتِهِ الرَّهْطُ، فَقَالَ عُمَرُ: «إِنِّی أَرَى لَوْ جَمَعْتُ هَؤُلاَءِ عَلَى قَارِئٍ وَاحِدٍ، لَکَانَ أَمْثَلَ» ثُمَّ عَزَمَ، فَجَمَعَهُمْ عَلَى أُبَیِّ بْنِ کَعْبٍ، ثُمَّ خَرَجْتُ مَعَهُ لَیْلَةً أُخْرَى، وَالنَّاسُ یُصَلُّونَ بِصَلاَةِ قَارِئِهِمْ، قَالَ عُمَرُ: «نِعْمَ البِدْعَةُ هَذِهِ، وَالَّتِی یَنَامُونَ عَنْهَا أَفْضَلُ مِنَ الَّتِی یَقُومُونَ» یُرِیدُ آخِرَ اللَّیْلِ وَکَانَ النَّاسُ یَقُومُونَ أَوَّلَهُ
عبد الرحمن بن عبد القاری میگوید: با عمر بن خطاب در شب ماه رمضان به مسجد رفتیم، دیدیم که برخی به صورت فرادی و برخی هم گروه نماز میخوانند. عمر گفت: نظر من این است که اگر اینها را بر یک امام جماعت قرار دهم بهتر است، پس بر این معنی تصمیم گرفت: و اُبی بن کعب را مامور اقامه جماعت کرد. راوی میگوید: سپس در شب دیگر به همراه عمر بیرون آمدم مردم را دیدم که به همراه یک شخص (امام جماعت) نماز میخوانند. عمر گفت: این کار عجب بدعت خوبی است
صحیح البخاری، صفحه ۳۸۰، چاپ بیت الأفکار الدولیة
اما شرح علمای بزرگ مکتب سقیفه بر این روایت
ابن حجر عسقلانی (از اکابر علمای مخالفین) در کتاب "فتح الباری" در شرح جمله "وَالأَمْرُ عَلَى ذَلِکَ" مینویسد:
قوله «قال بن شهاب فتوفی رسول الله صلی الله علیه وسلم والناس» فی روایة الکشمیهنی والأمر علی ذلک أی علی ترک الجماعة فی التراویح ولأحمد من روایة بن أبی ذئب عن الزهری فی هذا الحدیث ولم یکن رسول الله صلی الله علیه وسلم جمع الناس علی القیام وقد ادرج بعضهم قول بن شهاب فی نفس الخبر أخرجه الترمذی من طریق معمر عن بن شهاب وأما ما رواه بن وهب عن أبی هریرة خرج رسول الله صلی الله علیه وسلم وإذا الناس فی رمضان یصلون فی ناحیة المسجد فقال ما هذا فقیل ناس یصلی بهم أبی بن کعب فقال أصابوا ونعم ما صنعوا ذکره بن عبد البر وفیه مسلم بن خالد وهو ضعیف والمحفوظ أن عمر هو الذی جمع الناس علی أبی بن کعب
سخن ابن شهاب «وَالأَمْرُ عَلَى ذَلِکَ» یعنی امر بر ترک جماعت در نماز تراویح بوده است. در روایتی که احمد از ابن ابی ذئب از زُهری نقل کرده آمده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر قیام نماز تراویح بر جماعت جمع نکرده است
اما روایتی را که ابن وهب از ابو هریره نقل کرده که پیامبر (صلی الله علیه و آله) به مسجد آمد دید مردم در ماه رمضان در ناحیه مسجد نماز میخوانند. سوال کرد، این ها چه کار میکنند؟ گفتند: مردم پشت سر اُبی بن کعب نماز میخوانند. حضرت فرمود: کار خوبی میکنند.
این روایت را ابن عبد البر ذکر کرده و در این روایت مسلم بن خالد قرار دارد که ضعیف است. نظر درست این است که عمر مردم را به امامت اُبی بن کعب بر جماعت جمع کرد
فتح الباری شرح صحیح البخاری، جلد ۴ صفحه ۲۵۲، چاپ دار المعرفة
همچنین بدرالدین عینی (از علمای سرشناس مخالفین) در کتاب "عمدة القاری" مینویسد:
قَوْله: (قَالَ ابْن شهَاب) ، أَی: مُحَمَّد بن مُسلم بن شهَاب الزُّهْرِیّ. قَوْله: (وَالْأَمر على ذَلِک) ، جملَة حَالیة وَالْمعْنَى: اسْتمرّ الْأَمر فِی هَذِه الْمدَّة الْمَذْکُورَة على أَن کل أحد یقوم رَمَضَان فِی أَی وَجه کَانَ جمعهم عمر، رَضِی الله تَعَالَى عَنهُ. قَوْله: (وَالْأَمر على ذَلِک) رِوَایَة الْکشمیهنی، وَفِی رِوَایَة غَیره: (وَالنَّاس على ذَلِک) ، یَعْنِی: على ترک الْجَمَاعَة فِی التَّرَاوِیح. فَإِن قلت: روى ابْن وهب عَن أبی هُرَیْرَة: (خرج رَسُول الله، صلى الله عَلَیْهِ وَسلم، وَإِذا النَّاس فِی رَمَضَان یصلونَ فِی نَاحیَة الْمَسْجِد، فَقَالَ: مَا هَذَا؟ فَقیل: نَاس یُصَلِّی بهم أبی بن کَعْب. فَقَالَ: أَصَابُوا، ونِعْمَ مَا صَنَعُوا) ذکره ابْن عبد الْبر. قلت: فِیهِ مُسلم بن خَالِد، وَهُوَ ضَعِیف، وَالْمَحْفُوظ أَن عمر، رَضِی الله تَعَالَى عَنهُ، هُوَ الَّذِی جمع النَّاس على أبی بن کَعْب، رَضِی الله تَعَالَى عَنهُ
منظور از "ابن شهاب" محمد بن مسلم بن شهاب زهری است. قول ابن شهاب که میگوید: «وَالأَمْرُ عَلَى ذَلِکَ»، جمله حالیه است و معنایش این است در این مدت مذکور در روایت (از زمان پیامبر تا اول خلافت عمر)، امر نماز نافله بر این منوال بود که هر کسی در ماه رمضان میتوانست به هر صورتی نماز بخواند، اما عمر آنها را بر یک نماز جمع کرد. تعبیر «وَالأَمْرُ عَلَى ذَلِکَ» به روایت کشمیهنی است و در روایت غیر او تعبیر «والناس علی ذلک» آمده و معنایش این است که مردم نماز تراویح را به جماعت نمیخواندند
و در پایان همان سخن ابن حجر عسقلانی را درباره روایت ابن وهب از ابوهریره نقل کرده مطرح میکند، و از این روایت پاسخ میدهد
عمدة القاری شرح صحیح البخاری، جلد ۱۱ صفحه ۱۷۷، چاپ دار الکتب العلمیة
شهاب الدین قسطلانی (از علمای بزرگ مخالفین و شارح صحیح بخاری) نیز در کتاب "ارشاد الساری" در شرح این روایت مینویسد:
(قال ابن شهاب) الزهری (فتوفی رسول الله صلی الله علیه وسلم والامر علی ذلک) ای علی ترک الجماعة فی التراویح ولغیر الکشمیهنی کما فی الفتح والناس علی ذلک (ثم کان الامر علی ذلک) ایضا (فی خلافة ابی بکر) الصدیق (وصدرا من خلافة عمر رضی الله عنهما ...)
(وَالأَمْرُ عَلَى ذَلِکَ)، یعنی مردم نماز نافله رمضان را به جماعت نمیخواندند. و در غیر روایت کشمیهنی تعبیر «والناس علی ذلک» آمده است. و در زمان خلافت ابوبکر و ابتدای خلافت عمر نیز نماز تراویح به جماعت خوانده نمیشده است
إرشاد الساری لشرح صحیح البخاری، جلد ۳ صفحه ۴۲۵، چاپ بولاق مصر
و مینویسد:
سماها ـ أی عمر ـ بدعة لأنّه (ص) لم یبیِّن لهم الاجتماع لها ولا کانت فی زمن الصدّیق ولا أوّل اللیل ولاکلّ لیلة ولا هذا العدد
عمر بن خطاب تراویح را بدعت نامید، به این دلیل این که پیامبر (صلی الله علیه و آله) به مردم نگفته بود که آن را به جماعت بخوانند، در زمان ابوبکر نیز کسی آن را به جماعت نمیخواند، نه در اول شب و نه در تمام شب و نه به این تعداد (رکعات)
ارشاد الساری لشرح صحیح البخاری، جلد ۴ صفحه ۴۲۶، چاپ بولاق مصر