ادعای الوهیت برای معصومین (علیهم السلام) توسط غالیان
حدیث ۱:
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ سَهْلٍ عَنْ کِرْدِینٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ وَ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لَمَّا فَرَغَ مِنْ أَهْلِ اَلْبَصْرَةِ أَتَاهُ سَبْعُونَ رَجُلاً مِنَ اَلزُّطِّ فَسَلَّمُوا عَلَیْهِ وَ کَلَّمُوهُ بِلِسَانِهِمْ فَرَدَّ عَلَیْهِمْ بِلِسَانِهِمْ ثُمَّ قَالَ لَهُمْ إِنِّی لَسْتُ کَمَا قُلْتُمْ أَنَا عَبْدُ اَللَّهِ مَخْلُوقٌ فَأَبَوْا عَلَیْهِ وَ قَالُوا أَنْتَ هُوَ فَقَالَ لَهُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا وَ تَرْجِعُوا عَمَّا قُلْتُمْ فِیَّ وَ تَتُوبُوا إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَأَقْتُلَنَّکُمْ فَأَبَوْا أَنْ یَرْجِعُوا وَ یَتُوبُوا فَأَمَرَ أَنْ تُحْفَرَ لَهُمْ آبَارٌ فَحُفِرَتْ ثُمَّ خَرَقَ بَعْضَهَا إِلَى بَعْضٍ ثُمَّ قَذَفَهُمْ فِیهَا ثُمَّ خَمَّرَ رُءُوسَهَا ثُمَّ أُلْهِبَتِ اَلنَّارُ فِی بِئْرٍ مِنْهَا لَیْسَ فِیهَا أَحَدٌ مِنْهُمْ فَدَخَلَ اَلدُّخَانُ عَلَیْهِمْ فِیهَا فَمَاتُوا
امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) فرمودند: هنگامى که امیرالمومنین (علیه السلام) جنگ جمل را با مردم بصره به پایان رساند، هفتاد نفر از زُطّ (کوهى در هندوستان) نزد ایشان آمدند و با زبان خودشان به آن حضرت سلام کرده و با ایشان گفتوگو کردند. حضرت نیز با زبان آنها به آنان جواب داد. سپس فرمود: من چنانکه شما گفتهاید و باور دارید [خدا] نیستم، من بنده آفریده شدهٔ خداوند متعال هستم. آنان انکار ورزیده و گفتند: «أَنْتَ هُو» تو او [خداوند] هستی، حضرت فرمود: اگر این سخن را پایان ندهید و از اعتقاد به آنچه درباره من گفتید به سوی حق بازنگردید و به درگاه خداوند عزّوجل توبه نکنید شما را میکُشم. امّا آنان از بازگشت و توبه امتناع ورزیدند. حضرت دستور داد که برای آنان چاههایی کَنده شود، سپس برخی را به برخی دیگر راه دادند و آنان را درون آن انداخته و رویش را پوشاندند و در یکی از چاهها که هیچ یک از ایشان درون آن نبود، آتش افروختند و بدین سبب دود بر ایشان وارد شد و مُردند
الکافی، جلد ٧ صفحه ٢۵٩، چاپ دار الکتب الإسلامیة
حدیث ۲:
حَمْدَوَیْهِ وَ إِبْرَاهِیمُ، قَالاَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَى، عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ، قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَى: وَ لَقَدْ لَقِیتُ مُحَمَّداً رَفَعَهُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلاَمُ) قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فَقَالَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا رَبِّی فَقَالَ مَا لَکَ لَعَنَکَ اَللَّهُ! رَبِّی وَ رَبُّکَ اَللَّهُ، أَمَا وَ اَللَّهِ لَکُنْتَ مَا عَلِمْتُ لَجَبَاناً فِی اَلْحَرْبِ لَئِیماً فِی اَلسِّلْمِ
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: مردی خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمد و گفت: سلام بر تو ای رَبِّ من، پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: خدا تو را لعنت کند! تو را چه میشود؟ رَبِّ من و رَبِّ تو، اللَّه است. به خدا قسم تو را به این که در وقت جنگ ترسو، و در وقت صلح پست بوده باشی، نمیشناختم
إختیار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الکشی، صفحه ۲۵۱، چاپ مؤسسة
النشر الإسلامی
حدیث ۳:
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ: أَتَى قَوْمٌ أَمِیرَاَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالُوا اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا رَبَّنَا فَاسْتَتَابَهُمْ فَلَمْ یَتُوبُوا فَحَفَرَ لَهُمْ حَفِیرَةً وَ أَوْقَدَ فِیهَا نَاراً وَ حَفَرَ حَفِیرَةً أُخْرَى إِلَى جَانِبِهَا وَ أَفْضَى بَیْنَهُمَا فَلَمَّا لَمْ یَتُوبُوا أَلْقَاهُمْ فِی اَلْحَفِیرَةِ وَ أَوْقَدَ فِی اَلْحَفِیرَةِ اَلْأُخْرَى حَتَّى مَاتُوا
هشام بن سالم میگوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: گروهى خدمت امیرالمومنین (علیه السلام) آمدند و گفتند: سلام بر تو، اى رَبِّ ما! حضرت از آنها خواست توبه کنند؛ اما آنان توبه نکردند. از این رو حضرتش چاهى براى آنان کند و در آن آتش افروخت. و چاه دیگرى در کنار آن حفر نموده و بین دو چاه راهی قرار داد. هنگامى که [غالیان] توبه نکردند، آنان را در چاه انداخت و در چاه دیگر نیز آتش افروخت؛ تا اینکه [با دود] مُردند
الکافی، جلد ٧ صفحه ٢۵٧، چاپ دار الکتب الإسلامیة
تهذیب الأحکام، جلد ١٠ صفحه ١۵٨، چاپ دار الکتب الإسلامیة
الإستبصار، جلد ۴ صفحه ۲۵۴، چاپ دار الصعب - دار التعارف
حدیث ۴:
مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ وَ عُثْمَانُ بْنُ حَامِدٍ اَلْکَشِّیَانِ، قَالاَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَزْدَادَ اَلرَّازِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی اَلْخَطَّابِ، عَنْ مُوسَى بْنِ یَسَارٍ، عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ شَرِیکٍ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ: بَیْنَمَا عَلِیٌّ (عَلَیْهِ السَّلاَمُ) عِنْدَ اِمْرَأَةٍ لَهُ مِنْ عَنَزَةَ وَ هِیَ أُمُّ عُمَرَ، إِذْ أَتَاهُ قَنْبَرٌ فَقَالَ لَهُ إِنَّ عَشَرَةَ نَفَرٍ بِالْبَابِ یَزْعُمُونَ أَنَّکَ رَبُّهُمْ، قَالَ أَدْخِلْهُمْ! قَالَ، فَدَخَلُوا عَلَیْهِ، فَقَالَ لَهُمْ مَا تَقُولُونَ فَقَالُوا نَقُولُ إِنَّکَ رَبُّنَا وَ أَنْتَ اَلَّذِی خَلَقْتَنَا وَ أَنْتَ اَلَّذِی تَرْزُقُنَا، فَقَالَ لَهُمْ وَیْلَکُمْ لاَ تَفْعَلُوا إِنَّمَا أَنَا مَخْلُوقٌ مِثْلُکُمْ، فَأَبَوْا وَ أَعَادُوا عَلَیْهِ، ثُمَّ سَاقَ اَلْحَدِیثَ إِلَى أَنْ قَذَفَهُمْ فِی اَلنَّارِ ثُمَّ قَالَ عَلِیٌّ (عَلَیْهِ السَّلاَمُ). إِنِّی إِذَا أَبْصَرْتُ شَیْئاً مُنْکَراً أَوْقَدْتُ نَارِی وَ دَعَوْتُ قَنْبَراً
عبدالله بن شریک از شریک (پدرش) نقل کرده: زمانی امیرالمومنین (علیه السلام) نزد زنی بود که آن زن بز داشت و او مادر عمر بود، [که در این هنگام] قنبر [بر حضرت] وارد شد. سپس به حضرت گفت: ده نفر در این نزدیکی هستند که میپندارند تو رَبّ [و پروردگار] شان هستی. [حضرت] فرمود: آنها را [بر من] وارد کن [و نزدم بیاور]. قنبر آنها را صدا زد و آنها بر [حضرت] وارد شدند. حضرت فرمود: چه میگویید؟ در پاسخ گفتند: «ما میگوییم تو رَبّ و پروردگار ما هستی، و تو همان کسی هستی که ما را خلق کردی و تو همان کسی هستی که به ما روزی میرسانی». [حضرت] به آنها فرمود: وای بر شما! این کار را نکنید [و چنین حرفی نزنید]. من مخلوقی همانند شما هستم. اما آنها [از پذیرفتن سخن امام] خودداری کردند و [سخن خود] را تکرار کردند. سپس این حرف و سخنِ [آنها] بهقدری ادامه یافت تا اینکه [حضرت] آنها را در آتش افکند. سپس فرمود: «اگر چیز ناپسندی ببینم، آتشِ خود را میافروزم». و [در این هنگام] قنبر را فراخواند
إختیار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الکشی، صفحه ۷۴، چاپ مؤسسة
النشر الإسلامی
حدیث ۵:
حَمْدَوَیْهِ، قَالَ حَدَّثَنَا یَعْقُوبُ بْنُ یَزِیدَ، عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلاَمُ) یَا أَبَا مُحَمَّدٍ اِبْرَأْ مِمَّنْ یَزْعَمُ أَنَّا أَرْبَابٌ قُلْتُ بَرِئَ اَللَّهُ مِنْهُ، فَقَالَ اِبْرَأْ مِمَّنْ یَزْعَمُ أَنَّا أَنْبِیَاءُ قُلْتُ بَرِئَ اَللَّهُ مِنْهُ
ابو بصیر میگوید: امام صادق (علیه السلام) به من فرمود: ای ابامحمد! از کسی که میپندارد که ما [امامان]، اربابان و پروردگارانِ [عالَم] هستیم برائت بجوی. [پس] گفتم خداوند مرا از چنین کسی دور بدارد. پس [حضرت] فرمود: از کسی که میپندارد ما پیامبران [الهی] هستیم برائت بجوی. [پس] گفتم خداوند مرا از چنین کسی دور بدارد
إختیار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الکشی، صفحه ۲۵۰، چاپ مؤسسة
النشر الإسلامی
حدیث ۶:
حَدَّثَنَا أَبِی رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَیْبَةَ عَنْ حَمْدَانَ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ نُوحِ بْنِ شُعَیْبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ صَالِحٍ عَنْ عَلْقَمَةَ قَالَ: قَالَ اَلصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ... یَا عَلْقَمَةُ مَا أَعْجَبَ أَقَاوِیلَ اَلنَّاسِ فِی عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ کَمْ بَیْنَ مَنْ یَقُولُ إِنَّهُ رَبٌّ مَعْبُودٌ وَ بَیْنَ مَنْ یَقُولُ إِنَّهُ عَبْدٌ عَاصٍ لِلْمَعْبُودِ وَ لَقَدْ کَانَ قَوْلُ مَنْ یَنْسُبُهُ إِلَى اَلْعِصْیَانِ أَهْوَنَ عَلَیْهِ مِنْ قَوْلِ مَنْ یَنْسُبُهُ إِلَى اَلرُّبُوبِیَّةِ...
امام صادق (علیه السلام) فرمود: اى علقمه! چه گفتار عجیبى مردم درباره امیرالمومنین (علیه السلام) دارند، یکى او را ربّ و معبود میداند، و دیگرى او را بنده گنهکار خداوند میپندارد. و آنکه او را متهم به معصیت کند بر او سهلتر است از آنکه متهم به ربوبیّت نماید
الأمالی (للشیخ الصدوق)، صفحه ۸۴، چاپ مؤسسة الأعلمی للمطبوعات
حدیث ۷:
حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ قُولَوَیْهِ اَلْقُمِّیُّ، قَالَ حَدَّثَنِی سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبِی خَلَفٍ اَلْقُمِّیُّ، قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ اَلْعَبْدِیُّ، عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ، عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ، قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ السَّلاَمُ): أَنَّ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ سَبَإٍ کَانَ یَدَّعِی اَلنُّبُوَّةَ وَ یَزْعُمُ أَنَّ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ السَّلاَمُ) هُوَ اَللَّهُ (تَعَالَى عَنْ ذَلِکَ) فَبَلَغَ ذَلِکَ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ السَّلاَمُ) فَدَعَاهُ وَ سَأَلَهُ فَأَقَرَّ بِذَلِکَ وَ قَالَ نَعَمْ أَنْتَ هُوَ وَ قَدْ کَانَ أُلْقِیَ فِی رُوعِی أَنَّکَ أَنْتَ اَللَّهُ وَ أَنِّی نَبِیٌّ. فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ السَّلاَمُ) وَیْلَکَ قَدْ سَخِرَ مِنْکَ اَلشَّیْطَانُ فَارْجِعْ عَنْ هَذَا ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ وَ تُبْ! فَأَبَى فَحَبَسَهُ وَ اِسْتَتَابَهُ ثَلاَثَةَ أَیَّامٍ فَلَمْ یَتُبْ فَأَحْرَقَهُ بِالنَّارِ وَ قَالَ إِنَّ اَلشَّیْطَانَ اِسْتَهْوَاهُ فَکَانَ یَأْتِیهِ وَ یُلْقِی فِی رُوعِهِ ذَلِکَ
امام باقر (علیه السلام) فرمود: عبد الله بن سبا ادعای نبوت میکرد و مدعی بود: امیرالمومنین (علیه السلام) همان خدا است، این خبر به امیرالمومنین (علیه السلام) رسید، پس او را فراخواند و از او پرسید تو چنین چیزی گفتی؟ پس عبدالله ابن سبا اقرار کرد و گفت: «نَعَمْ أَنْتَ هُوَ» به دلم الهام شده که تو خدایی و من نبی هستم. امیرالمومنین (علیه السلام) فرمود: وای بر تو، شیطان بر تو مسلط شده است. مادرت به عزایت بنشیند، از این اعتقاد برگرد و توبه کن، او نپذیرفت، پس امیرالمومنین (علیه السلام) او را سه روز زندانی کرد و از او خواست که توبه کند اما او توبه نکرد؛ پس امام او را با آتش سوزاند و فرمود: شیطان او را فریب داد و عقلش را ربود و نزد او میآمد و این عقاید را در دلش القا میکرد
إختیار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الکشی، صفحه ۱۰۱، چاپ مؤسسة
النشر الإسلامی
حدیث ۸:
حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِی یَعْقُوبُ بْنُ یَزِیدَ قَالَ حَدَّثَنِی صَفْوَانُ بْنُ یَحْیَى قَالَ حَدَّثَنِی دَاوُدُ بْنُ اَلْحُصَیْنِ قَالَ حَدَّثَنِی عُمَرُ بْنُ أُذَیْنَةَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: یَا عَلِیُّ مَثَلُکَ فِی أُمَّتِی مَثَلُ اَلْمَسِیحِ عِیسَى اِبْنِ مَرْیَمَ اِفْتَرَقَ قَوْمُهُ ثَلاَثَ فِرَقٍ فِرْقَةٌ (مُؤْمِنُونَ وَ هُمُ اَلْحَوَارِیُّونَ) وَ فِرْقَةٌ عَادَوْهُ وَ هُمُ اَلْیَهُودُ وَ فِرْقَةٌ غَلَوْا فِیهِ فَخَرَجُوا عَنِ اَلْإِیمَانِ وَ إِنَّ أُمَّتِی سَتَفْتَرِقُ ثَلاَثَ فِرَقٍ فِرْقَةٌ شِیعَتُکَ وَ هُمُ اَلْمُؤْمِنُونَ وَ فِرْقَةٌ أَعْدَاؤُکَ وَ هُمُ اَلشَّاکُّونَ وَ فِرْقَةٌ غُلاَةٌ فِیکَ فَهُمُ اَلْجَاحِدُونَ وَ أَنْتَ یَا عَلِیُّ وَ شِیعَتُکَ وَ مُحِبُّو شِیعَتِکَ فِی اَلْجَنَّةِ وَ أَعْدَاؤُکَ وَ اَلْغُلاَةُ فِی مَحَبَّتِکَ فِی اَلنَّارِ
رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمود: یا علی، مَثَل تو در این امّت مانند حضرت عیسی (علیه السلام) است. قوم او به سه گروه تقسیم شدند: گروه مؤمنین که همان حواریون هستند، و گروهی دشمن او بودند که همان یهودیاناند، و گروهی که درباره او غلو کردند و از ایمان خارج شدند.
امّت من نیز درباره تو به سه گروه تقسیم میشوند: گروه شیعیانت، که همان مؤمنین هستند. گروه دشمنانت، همان کسانی که در [حقانیت] تو شک دارند. و گروهی که درباره تو غلو میکنند، آنان منکران حقیقی [حق تو] هستند. یا علی، تو و شیعیانت و دوستان شیعیانت در بهشت هستید، و دشمنان تو و غالیان در جهنم هستند
مائة منقبة (لإبن شاذان القمی)، صفحه ۸۰، چاپ مؤسسة الإمام المهدی علیه السلام
حدیث ۹:
حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ قُولَوَیْهِ، قَالَ حَدَّثَنِی سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ، قَالَ حَدَّثَنَا یَعْقُوبُ بْنُ یَزِیدَ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَى، عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ، عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَیُّوبَ اَلْأَزْدِیِّ، عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ، قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلاَمُ) یَقُولُ: لَعَنَ اَللَّهُ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ سَبَإٍ إِنَّهُ اِدَّعَى اَلرُّبُوبِیَّةَ فِی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ السَّلاَمُ) وَ کَانَ وَ اَللَّهِ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ السَّلاَمُ) عَبْداً لِلَّهِ طَائِعاً، اَلْوَیْلُ لِمَنْ کَذَبَ عَلَیْنَا وَ إِنَّ قَوْماً یَقُولُونَ فِینَا مَا لاَ نَقُولُهُ فِی أَنْفُسِنَا، نَبْرَأُ إِلَى اَللَّهِ مِنْهُمْ نَبْرَأُ إِلَى اَللَّهِ مِنْهُمْ
ابان بن عثمان میگوید: شنیدم از امام صادق (علیه السلام) که میفرمودند: خداوند متعال عبدالله بن سبا را لعنت کند، او مدعی ربوبیّت در مورد امیرالمومنین (علیه السلام) بود. به خدا قسم، امیرالمومنین (علیه السلام) به میل خود بندگی خداوند متعال مینمود. وای بر کسی که بر ما دروغ بندد! گروهی درباره ما چیزهایی میگویند که ما درباره خویش آن را نمیگوییم! از چنین کسانی به خداوند بیزاری میجوییم، از چنین کسانی به خداوند بیزاری میجوییم
إختیار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الکشی، جلد ۱ صفحه ۳۲۰، چاپ نشر صادق
حدیث ۱۰:
وَ بِهَذَا اَلْإِسْنَادِ، عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ ، عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ. وَ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى، عَنْ أَبِیهِ وَ اَلْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ، عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ، عَنْ أَبِی حَمْزَةَ اَلثُّمَالِیِّ، قَالَ، قَالَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ (عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ): لَعَنَ اَللَّهُ مَنْ کَذَبَ عَلَیْنَا، إِنِّی ذَکَرْتُ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ سَبَإٍ فَقَامَتْ کُلُّ شَعْرَةٍ فِی جَسَدِی، لَقَدِ اِدَّعَى أَمْراً عَظِیماً مَا لَهُ لَعَنَهُ اَللَّهُ، کَانَ عَلِیٌّ (عَلَیْهِ السَّلاَمُ) وَ اَللَّهِ عَبْداً لِلَّهِ صَالِحاً، أَخُو رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) مَا نَالَ اَلْکَرَامَةَ مِنَ اَللَّهِ إِلاَّ بِطَاعَتِهِ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ، وَ مَا نَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) اَلْکَرَامَةَ مِنَ اَللَّهِ إِلاَّ بِطَاعَتِهِ
امام سجاد (علیه السلام) فرمود: لعنت خدا بر کسی که بر ما [اهل بیت] دروغ ببندد. من به یاد عبدالله بن سبا افتادم، تمام موهای بدنم راست شد. او ادعایی بس بزرگ نمود. خدا لعنتش کند، چرا چنین کرد؟! به خدا سوگند امیرالمومنین (علیه السلام) بنده صالح و شایسته خدا و برادر رسول الله (صلی الله علیه و آله) بود. به کرامت الهی نائل نگردید مگر به اطاعت از خداوند متعال و پیامبر (صلی الله علیه و آله)، و پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز به کرامت الهی نرسید مگر با فرمانبرداری از خداوند متعال
إختیار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الکشی، صفحه ۱۰۲، چاپ مؤسسة النشر الإسلامی
حدیث ۱۱:
حَمْدَوَیْهِ، قَالَ حَدَّثَنَا یَعْقُوبُ، عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ عَبْدِ اَلصَّمَدِ بْنِ بَشِیرٍ، عَنْ مُصَادِفٍ، قَالَ: لَمَّا لَبَّى اَلْقَوْمُ اَلَّذِینَ لَبَّوْا بِالْکُوفَةِ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلاَمُ) فَأَخْبَرْتُهُ بِذَلِکَ، فَخَرَّ سَاجِداً وَ أَلْزَقَ جُؤْجُؤَهُ بِالْأَرْضِ وَ بَکَى، وَ أَقْبَلَ یَلُوذُ بِإِصْبَعِهِ وَ یَقُولُ: بَلْ عَبْدٌ الله [لِلَّهِ] قِنٌّ دَاخِرٌ مِرَاراً کَثِیرَةً، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ دُمُوعُهُ تَسِیلُ عَلَى لِحْیَتِهِ فَنَدِمْتُ عَلَى إِخْبَارِی إِیَّاهُ، فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ مَا عَلَیْکَ أَنْتَ مِنْ ذَا! فَقَالَ: یَا مُصَادِفُ إِنَّ عِیسَى لَوْ سَکَتَ عَمَّا قَالَتِ اَلنَّصَارَى فِیهِ لَکَانَ حَقّاً عَلَى اَللَّهِ أَنْ یُصِمَّ سَمْعَهُ وَ یُعْمِىَ بَصَرَهُ، وَ لَوْ سَکَتُّ عَمَّا قَالَ فِیَّ أَبُو اَلْخَطَّابِ لَکَانَ حَقّاً عَلَى اَللَّهِ أَنْ یُصِمَّ سَمْعِی وَ یُعْمِیَ بَصَرِی
مُصادِف میگوید: وقتى (غالیان) در کوفه لبیک گفتند (یعنى شعار لبّیک یا جعفر بن محمّد سر دادند) من خدمت امام صادق (علیه السلام) رسیدم و جریان را به ایشان عرض کردم، امام به سجده رفته سینه خود را بر زمین چسبانید و شروع به گریه کرد و با انگشت بر زمین میسائید و میفرمود: بنده کوچک و ذلیل و خوار خدایم، این حرف را چندین مرتبه تکرار نمود بعد سر برداشت اشکها بر صورتش جارى بود. من پشیمان شدم که این جریان را به آن جناب اطلاع دادم، عرض کردم: فدایت شوم، کردار آنها به شما چه ربطى دارد؟ فرمود: ای مُصادِف! اگر عیسى (علیه السلام) ساکت مىبود در مورد آنچه مسیحیان درباره او معتقد شدند، بر خداوند لازم بود گوش و چشم او را کر و کور کند. من هم اگر ساکت باشم نسبت به آنچه ابو الخطاب (از غالیان معروف) میگوید، بر خدا لازم است گوش و چشم مرا کر و کور نماید
إختیار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الکشی، صفحه ۲۵۰، چاپ مؤسسة
النشر الإسلامی
حدیث ۱۲:
حَدَّثَنَا تَمِیمُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ تَمِیمٍ اَلْقُرَشِیُّ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَلِیٍّ اَلْأَنْصَارِیُّ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ اَلْجَهْمِ قَالَ: حَضَرْتُ مَجْلِسَ اَلْمَأْمُونِ یَوْماً وَ عِنْدَهُ عَلِیُّ بْنُ مُوسَى اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ ... فَمَنِ اِدَّعَى لِلْأَنْبِیَاءِ رُبُوبِیَّةً وَ اِدَّعَى لِلْأَئِمَّةِ رُبُوبِیَّةً أَوْ نُبُوَّةً أَوْ لِغَیْرِ اَلْأَئِمَّةِ إِمَامَةً فَنَحْنُ مِنْهُ بُرَءَاءُ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَةِ...
... امام رضا (علیه السلام) فرمود: هر کس برای انبیاء ربوبیّت، و برای امامان ربوبیّت یا نبوّت، و برای غیر امامان، امامت ادّعا کند، ما در دنیا و آخرت از او بیزاریم...
عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، جلد ۳ صفحه ۸۸، چاپ دار الذکر
لنشر تراث أهل البیت علیهم السلام
حدیث ۱۳:
حَدَّثَنِی اَلْحُسَیْنُ بْنُ اَلْحَسَنِ بْنِ بُنْدَارَ اَلْقُمِّیُّ، قَالَ حَدَّثَنِی سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبِی خَلَفٍ، قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى، عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَى بْنِ عُبَیْدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، قَالَ حَدَّثَنَا بَعْضُ أَصْحَابِنَا، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلاَمُ) زَعَمَ أَبُو هَارُونَ اَلْمَکْفُوفُ أَنَّکَ قُلْتَ لَهُ إِنْ کُنْتَ تُرِیدُ اَلْقَدِیمَ فَذَاکَ لاَ یُدْرِکُهُ أَحَدٌ وَ إِنْ کُنْتَ تُرِیدُ اَلَّذِی خَلَقَ وَ رَزَقَ فَذَاکَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ ! فَقَالَ کَذَبَ عَلَیَّ عَلَیْهِ لَعْنَةُ اَللَّهِ وَ اَللَّهِ مَا مِنْ خَالِقٍ إِلاَّ اَللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، حَقٌّ عَلَى اَللَّهِ أَنْ یُذِیقَنَا اَلْمَوْتَ وَ اَلَّذِی لاَ یَهْلِکُ هُوَ اَللَّهُ خَالِقُ اَلْخَلْقِ بَارِئُ اَلْبَرِیَّةِ
محمد بن أبی عُمَیر (رحمه الله) میگوید: یکی از اصحاب به امام صادق (علیه السلام) عرض کرد: أبو هارون مکفوف (نابینا) مدعی است که شما به او فرمودهاید: اگر اراده قدیم بودن [چیزی] را داری، ذات او (خدا) را هیچ کسی درک نخواهد کرد. و اگر منظورت کسی است که خلق کرده و رزق میدهد است، آن کس محمد بن على (امام باقر علیه السلام) است.
حضرت فرمود: بر من دروغ بسته، خدا لعنتش کند. خالقی جز الله (جل جلاله) که شریکی ندارد نیست. این حقّی است بر خداوند که به ما مرگ را میچشاند، و کسی که هرگز از بین نمیرود همان آفرینندهی خلایق است
إختیار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الکشی، صفحه ۱۹۳، چاپ مؤسسة النشر الإسلامی
حدیث ۱۴:
حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ ، قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحُسَیْنُ بْنُ إِشْکِیبَ، قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ أُورَمَةَ، عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ، قَالَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ اَلنُّعْمَانِ، عَنِ اِبْنِ مُسْکَانَ، عَنْ ضُرَیْسٍ، قَالَ قَالَ لِی أَبُو خَالِدٍ اَلْکَابُلِیُّ: أَمَا إِنِّی سَأُحَدِّثُکَ بِحَدِیثٍ إِنْ رَأَیْتُمُوهُ وَ أَنَا حَیٌّ فَقُلْتَ صَدَقَنِی، وَ إِنْ مِتُّ قَبْلَ أَنْ تَرَاهُ تَرَحَّمْتَ عَلَیَّ وَ دَعَوْتَ لِی، سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ اَلْحُسَیْنِ (عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ) یَقُولُ إِنَّ اَلْیَهُودَ أَحَبُّوا عُزَیْراً حَتَّى قَالُوا فِیهِ مَا قَالُوا فَلاَ عُزَیْرٌ مِنْهُمْ وَ لاَ هُمْ مِنْ عُزَیْرٍ، وَ إِنَّ اَلنَّصَارَى أَحَبُّوا عِیسَى حَتَّى قَالُوا فِیهِ مَا قَالُوا فَلاَ عِیسَى مِنْهُمْ وَ لاَ هُمْ مِنْ عِیسَى، وَ إِنَّا عَلَى سُنَّةٍ مِنْ ذَلِکَ إِنَّ قَوْماً مِنْ شِیعَتِنَا سَیُحِبُّونَا حَتَّى یَقُولُوا فِینَا مَا قَالَتِ اَلْیَهُودُ فِی عُزَیْرٍ وَ مَا قَالَتِ اَلنَّصَارَى فِی عِیسَى اِبْنِ مَرْیَمَ فَلاَ هُمْ مِنَّا وَ لاَ نَحْنُ مِنْهُمْ
ضُرَیس میگوید ابوخالد کابلی به من گفت: من حدیثی برایت نقل میکنم که اگر آن را در زمان حیاتم دیدی، گواهی دهی که راست گفتم و اگر پیش از آن که ببینی از دنیا رفتم، بر من رحمت فرستی و برایم دعا کنی. شنیدم از امام سجاد (علیه السلام) که فرمود: یهودیان، عُزَیر را آنقدر دوست داشتند که درباره او گفتند آنچه گفتند [او را پسر خدا خواندند]، پس نه عُزَیر از آنان است و نه آنان از عُزَیر. و مسیحیان، عیسی را آنقدر دوست داشتند که درباره او گفتند آنچه گفتند [او را خدا خواندند]، پس نه عیسی از آنان است و نه آنان از عیسی. و ما نیز سنتی مشابه داریم: گروهی از شیعیان ما، ما را آنقدر دوست خواهند داشت که همانند گفته یهود درباره عُزَیر و گفته نصارا درباره عیسی بن مریم درباره ما خواهند گفت [غلوّ خواهند کرد]، پس نه آنان از ما هستند و نه ما از آنان
إختیار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الکشی، صفحه ۱۱۲، چاپ مؤسسة النشر الإسلامی
حدیث ۱۵:
وَ بِهَذَا اَلْإِسْنَادِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلْمَوْصِلِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: جَاءَ حِبْرٌ مِنَ اَلْأَحْبَارِ إِلَى أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ مَتَى کَانَ رَبُّکَ فَقَالَ لَهُ ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ وَ مَتَى لَمْ یَکُنْ حَتَّى یُقَالَ مَتَى کَانَ کَانَ رَبِّی قَبْلَ اَلْقَبْلِ بِلاَ قَبْلٍ وَ بَعْدَ اَلْبَعْدِ بِلاَ بَعْدٍ وَ لاَ غَایَةَ وَ لاَ مُنْتَهَى لِغَایَتِهِ اِنْقَطَعَتِ اَلْغَایَاتُ عِنْدَهُ فَهُوَ مُنْتَهَى کُلِّ غَایَةٍ فَقَالَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَ فَنَبِیٌّ أَنْتَ فَقَالَ وَیْلَکَ إِنَّمَا أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ رُوِیَ أَنَّهُ سُئِلَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَیْنَ کَانَ رَبُّنَا قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ سَمَاءً وَ أَرْضاً فَقَالَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَیْنَ سُؤَالٌ عَنْ مَکَانٍ وَ کَانَ اَللَّهُ وَ لاَ مَکَانَ
امام صادق (علیه السلام) فرمود: یکی از علمای یهود نزد امیرالمومنین (علیه السلام) آمد و پرسید: «ای امیرمؤمنان! پروردگارت چه زمانی به وجود آمد؟» حضرت فرمودند: مادرت به عزایت بنشیند! چه زمانی نبوده که بپرسی چه زمانی بوده؟ پروردگارم پیش از پیش بوده بىآنکه پیش باشد و بعد از بعد خواهد بود بىآنکه بعدى باشد. برای او هیچ حدّ و مرزی نیست (اشاره به ازلی و ابدی بودن خداوند است، و اینکه خداوند خالق زمان است). همه حدود در نزد او منقطع میشوند و او پایانبخش هر حدّی است. یهودی پرسید: پس آیا تو پیامبری؟ امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند: وای بر تو! من فقط بندهای از بندگان محمّد (صلی الله علیه و آله) هستم. و در روایتی دیگر آمده که از امام (علیه السلام) پرسیدند: پروردگارمان پیش از آفرینش آسمان و زمین کجا بود؟ حضرت فرمودند: "کجا" پرسشی درباره مکان است، در حالی که خدا بود و هیچ مکانی نبود (او خالق مکان است)
الکافی، جلد ۱ صفحه ۸۹، چاپ دار الکتب الإسلامیة
التوحید (للشیخ الصدوق)، صفحه ۱۷۴، چاپ دار المعرفة
الإحتجاج، جلد ۱ صفحه ۴۹۶، چاپ دار الاُسوة للطباعة والنشر
میگویم:
این فرمایش امیرالمومنین: "أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِ مُحَمَّدٍ" ما را از شدت اطاعت، محبت و تواضع ایشان نسبت به حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله) خبر میدهد
حدیث ۱۶:
وَ عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: کُنَّا جَمَاعَةً عَلَى بَابِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَتَکَلَّمْنَا فِی اَلرُّبُوبِیَّةِ فَخَرَجَ إِلَیْنَا أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ بِلاَ حِذَاءٍ وَ لاَ رِدَاءٍ وَ هُوَ یَنْتَفِضُ وَ هُوَ یَقُولُ لاَ یَا خَالِدُ لاَ یَا مُفَضَّلُ لاَ یَا سُلَیْمَانُ لاَ یَا نَجْمُ بَلْ عَبِیدٌ مُکْرَمُونَ لاٰ یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ فَقُلْتُ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ قُلْتُ فِیکَ بَعْدَ اَلْیَوْمِ إِلاَّ مَا قُلْتَ فِی نَفْسِکَ
از مفضل بن عمر [نقل شده که] گفت: گروهی بودیم بر در خانه امام صادق (علیه السلام) و از الوهیّت (اهل بیت) صحبت میکردیم، پس امام صادق (علیه السلام) بدون کفش و بدون اینکه رِداء (روپوش) بر تنش باشد، در حالی که از اضطراب و تضرّع تکان میخورد نزد ما بیرون آمد، و [خطاب به گروه ما] فرمود: نه ای خالد، نه ای مفضل، نه ای سلیمان، نه ای نجم، [ما چنین و چنان نیستیم] بلکه ما بندگانی محترم و مکرم [در خلق خدا و نزد خدا] هستیم و [گروهی هستیم که] بر خدا در سخنش پیشی نمیگیرند و به فرمان او عمل میکنند. پس گفتم: نه، به خدا سوگند، پس از امروز درباره تو جز آنچه درباره خود گفتی، نمیگویم
کشف الغمة فی معرفة الأئمة، جلد ۳ صفحه ۲۲۵، چاپ المجمع العالمی
لأهل البیت علیهم السلام
حدیث ۱۷:
وَ قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : لاَ تَتَجَاوَزُوا بِنَا اَلْعُبُودِیَّةَ، ثُمَّ قُولُوا مَا شِئْتُمْ وَ لَنْ تَبْلُغُوا وَ إِیَّاکُمْ وَ اَلْغُلُوَّ کَغُلُوِّ اَلنَّصَارَى، فَإِنِّی بَرِیءٌ مِنَ اَلْغَالِینَ...
امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند: از بنده بودن ما تجاوز نکنید، سپس بگویید هر آنچه میخواهید، (که به کُنه و حقیقت معرفت ما نخواهید رسید) و بر حذر باشید از غلو مانند نصاری، من از غلو کنندگان بیزارم
تفسیر الإمام العسکری، صفحه ۶۲، چاپ مؤسسة الإمام المهدی علیه السلام
نکته:
در چند روایت وارد شده: "قُولُوا فِی فَضْلِنَا مَا شِئْتُمْ - بگویید در فضل ما آنچه میخواهید"، منظور فضائلی میباشد که ائمه اطهار (علیهم السلام) ذکر فرمودهاند، و این واضح است که شامل مواردی که از خود نفی فرمودهاند (مانند تفویض خلق و رزق و...) نمیشود. چرا که در روایات دیگر وارد شده: اگر کسانی در مورد ایشان مطالبی را بگویند که اهل بیت (علیهم السلام) درباره خود نفرموده باشند، از آنها برائت جسته و آنان را لعنت کردهاند.
حدیث ۱۸:
...وَ قَالَ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ کَذَلِکَ، وَ زَادَ فِیهِ، فَقَالَ: وَ مَنْ تَجَاوَزَ بِأَمِیرِاَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اَلْعُبُودِیَّةَ فَهُوَ مِنَ «اَلْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ» وَ مِنَ «اَلضّٰالِّینَ»...
امام رضا (علیه السلام) فرمود: هر کس امیرالمومنین (علیه السلام) را عبودیّت و بندگى خارج کند، پس او از کسانی است که بر آنها خشم شده، و از گمراهان است
تفسیر الإمام العسکری، صفحه ۶۲، چاپ مؤسسة الإمام المهدی علیه السلام
الإحتجاج، جلد ۲ صفحه ۴۵۳، چاپ دار الاُسوة للطباعة والنشر
حدیث ۱۹:
وَ رَوَیْنَا أَیْضاً بِالْإِسْنَادِ اَلْمُقَدَّمِ ذِکْرُهُ عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ اَلْعَسْکَرِیِّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّ أَبَا اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ مَنْ تَجَاوَزَ بِأَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اَلْعُبُودِیَّةَ فَهُوَ مِنَ اَلْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ مِنَ اَلضّٰالِّینَ وَ قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : لاَ تَتَجَاوَزُوا بِنَا اَلْعُبُودِیَّةَ ثُمَّ قُولُوا فِینَا مَا شِئْتُمْ وَ لَنْ تَبْلُغُوا وَ إِیَّاکُمْ وَ اَلْغُلُوَّ کَغُلُوِّ اَلنَّصَارَى فَإِنِّی بَرِیءٌ مِنَ اَلْغَالِینَ - فَقَامَ إِلَیْهِ رَجُلٌ فَقَالَ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ صِفْ لَنَا رَبَّکَ فَإِنَّ مَنْ قِبَلَنَا قَدِ اِخْتَلَفُوا عَلَیْنَا فَوَصَفَهُ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَحْسَنَ وَصْفٍ وَ مَجَّدَهُ وَ نَزَّهَهُ عَمَّا لاَ یَلِیقُ بِهِ تَعَالَى فَقَالَ اَلرَّجُلُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَإِنَّ مَعِی مَنْ یَنْتَحِلُ مُوَالاَتَکُمْ وَ یَزْعُمُ أَنَّ هَذِهِ کُلَّهَا مِنْ صِفَاتِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ أَنَّهُ هُوَ اَللَّهُ رَبُّ اَلْعَالَمِینَ قَالَ فَلَمَّا سَمِعَهَا اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ اِرْتَعَدَتْ فَرَائِصُهُ وَ تَصَبَّبَ عَرَقاً وَ قَالَ سُبْحٰانَ اَللّٰهِ عَمّٰا یُشْرِکُونَ سُبْحَانَهُ عَمَّا یَقُولُ اَلْکَافِرُونَ عُلُوّاً کَبِیراً أَ وَ لَیْسَ عَلِیٌّ کَانَ آکِلاً فِی اَلْآکِلِینَ وَ شَارِباً فِی اَلشَّارِبِینَ وَ نَاکِحاً فِی اَلنَّاکِحِینَ وَ مُحْدِثاً فِی اَلْمُحْدِثِینَ وَ کَانَ مَعَ ذَلِکَ مُصَلِّیاً خَاضِعاً بَیْنَ یَدَیِ اَللَّهِ ذَلِیلاً وَ إِلَیْهِ أَوَّاهاً مُنِیباً أَ فَمَنْ هَذِهِ صِفَتُهُ یَکُونُ إِلَهاً فَإِنْ کَانَ هَذَا إِلَهاً فَلَیْسَ مِنْکُمْ أَحَدٌ إِلاَّ وَ هُوَ إِلَهٌ لِمُشَارَکَتِهِ لَهُ فِی هَذِهِ اَلصِّفَاتِ اَلدَّالاَّتِ عَلَى حَدَثِ کُلِّ مَوْصُوفٍ بِهَا فَقَالَ اَلرَّجُلُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ إِنَّهُمْ یَزْعُمُونَ أَنَّ عَلِیّاً لَمَّا أَظْهَرَ مِنْ نَفْسِهِ اَلْمُعْجِزَاتِ اَلَّتِی لاَ یَقْدِرُ عَلَیْهَا غَیْرُ اَللَّهِ دَلَّ عَلَى أَنَّهُ إِلَهٌ وَ لَمَّا ظَهَرَ لَهُمْ بِصِفَاِت اَلْمُحْدَثِینَ اَلْعَاجِزِینَ لَبَّسَ ذَلِکَ عَلَیْهِمْ وَ اِمْتَحَنَهُمْ لِیَعْرِفُوهُ وَ لِیَکُونَ إِیمَانُهُمْ اِخْتِیَاراً مِنْ أَنْفُسِهِمْ فَقَالَ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَوَّلُ مَا هَاهُنَا أَنَّهُمْ لاَ یَنْفَصِلُونَ مِمَّنْ قَلَبَ هَذَا عَلَیْهِمْ فَقَالَ لَمَّا ظَهَرَ مِنْهُ اَلْفَقْرُ وَ اَلْفَاقَةُ دَلَّ عَلَى أَنَّ مَنْ هَذِهِ صِفَاتُهُ وَ شَارَکَهُ فِیهَا اَلضُّعَفَاءُ اَلْمُحْتَاجُونَ لاَ تَکُونُ اَلْمُعْجِزَاتُ فِعْلَهُ فَعُلِمَ بِهَذَا أَنَّ اَلَّذِی أَظْهَرَهُ مِنَ اَلْمُعْجِزَاتِ إِنَّمَا کَانَتْ فِعْلَ اَلْقَادِرِ اَلَّذِی لاَ یُشْبِهُ اَلْمَخْلُوقِینَ لاَ فِعْلَ اَلْمُحْدَثِ اَلْمُشَارِکِ لِلضُّعَفَاءِ فِی صِفَاتِ اَلضَّعْفِ
امام رضا (علیه السلام) فرمود: هر کس درباره امیرالمومنین (علیه السلام) از مرز عبودیّت آن حضرت تجاوز نماید از جملۀ خشم گرفتگان و از گمراهان خواهد بود. و خود امیرالمومنین (علیه السلام) فرموده است: از مرز عبودیّت ما تجاوز نکنید، سپس هر چه مىخواهید (در فضل ما) بگویید، هر چند به غایت آن در حقّ ما نخواهید رسید، و مبادا به غلوّ افتید مانند غلوّى که نصارى بدان مبتلا شدند، زیرا من از تمام غلات بیزارم. در این وقت مردى برخاسته و [به امام رضا علیه السلام] عرض کرد: اى فرزند رسول خدا، پروردگارت را براى ما وصف فرما، [چرا که کسانی] از ما با ما به اختلاف پرداختهاند. پس آن حضرت پروردگار را به زیباترین نوع آن وصف کرد و ستود و او را از هر چه درخور ربوبیّت او نیست پاک و منزّه ساخت. آن مرد گفت: پدر و مادرم فدایت اى فرزند رسول خدا، همراهان من موالات شما را پذیرفتهاند و مىپندارند این اوصاف که شما بر شمردید همه از صفات امیرالمومنین (علیه السلام) است، و اینکه او خداى جهانیان است. راوى گوید: با شنیدن این مطلب تمام اندام آن حضرت به لرزه افتاد و عرق کرده و فرمود: پاک و منزّه است اللّٰه (عزّ وجلّ) از آنچه ظالمان و کافران دربارهاش قائلند، عُلُوّاً کَبِیراً (خداوند بسیار برتر و منزّهتر است)! مگر امیرالمومنین (علیه السلام) همچون دیگران نبود! خوراک تناول مىکرد و مانند دیگران مىنوشید، نکاح مىنمود، در نهایت مُحدِث و آفریده شدهای مانند دیگران بود، و با تمام این اوصاف خاضعانه نماز مىگزارد، و در برابر خداوند خوار و ذلیل بود، و دائماً به سوى پروردگارش بازگشت و اِنابه داشت، آیا دارندۀ چنین صفاتى معبود است؟! اگر این گونه باشد پس هر کدام از شما یک خدا است، زیرا در تمام این صفات که معرّف حدوث است مشارکت دارد! آن مرد گفت: اى فرزند رسول خدا! آنان معتقدند امیرالمومنین (علیه السلام) از جانب خود معجزاتى را آورد که جز خدا بر آن قادر نیست، اینها همه دلالت مىکند که او معبود و خدا است، و اینکه میان دیگر مخلوقات محدث عاجز؛ با صفات ایشان ظاهر شده با این کار مردم را دچار اشتباه و تلبیس ساخته و آزموده تا به او معرفت یابند، و ایمانشان به او از سر اختیار از جانب خودشان باشد. امام رضا (علیه السلام) فرمود: أوّلین مطلب اینکه ایشان برکنار و جداى از این مطلب نیستند که فردى همین عقیده را بر ایشان برگردانده و بگوید: وقتى از او (امیرالمومنین) فقر و نادارى ظاهر مىشود دلالت مىکند: فردى که این صفات را دارد و افراد ضعیف و نیازمند نیز مانند اویند دیگر عمل و کردار او معجزه نمىباشد، پس از همین جا دریابند آنکه معجزات را ظاهر ساخته تنها از جانب [خداوند] قادر و توانایى است که هیچ شباهتى به مخلوقین ندارد، نه فعل مُحدِث و پدیدهاى که همانند ضعیفان در صفات ضعف و ناتوانى است!
الإحتجاج، جلد ۲ صفحه ۴۵۳، چاپ دار الاُسوة للطباعة والنشر
حدیث ۲۰:
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ بُرْدَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِیرٍ اَلْخَزَّازِ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ عَبْدِ اَلْعَزِیزِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: یَا إِسْمَاعِیلُ ضَعْ لِی فِی اَلْمُتَوَضَّإِ مَاءً قَالَ فَقُمْتُ فَوَضَعْتُ لَهُ قَالَ فَدَخَلَ قَالَ فَقُلْتُ فِی نَفْسِی أَنَا أَقُولُ فِیهِ کَذَا وَ کَذَا وَ یَدْخُلُ اَلْمُتَوَضَّأَ یَتَوَضَّأُ قَالَ فَلَمْ یَلْبَثْ أَنْ خَرَجَ فَقَالَ یَا إِسْمَاعِیلُ لاَ تَرْفَعِ اَلْبِنَاءَ فَوْقَ طَاقَتِهِ فَیَنْهَدِمَ اِجْعَلُونَا مَخْلُوقِینَ وَ قُولُوا بِنَا مَا شِئْتُمْ فَلَنْ تَبْلُغُوا فَقَالَ إِسْمَاعِیلُ وَ کُنْتُ أَقُولُ إِنَّهُ وَ أَقُولُ وَ أَقُولُ
اسماعیل بن عبدالعزیز میگوید: امام صادق (علیه السلام) [به من] فرمودند: ای اسماعیل! برایم در محل وضو آب بگذار. اسماعیل میگوید: برخاستم و برای حضرت آب گذاشتم. سپس امام وارد شدند. من در دلم گفتم: من درباره ایشان اعتقادی چنین و چنان دارم ولی ایشان برای وضوگرفتن به وضوخانه میآیند!؟ دیری نپایید که امام بیرون آمدند و فرمودند: ای اسماعیل! ساختمان را بیش از طاقتش بالا مبر که ویران میشود. ما را مخلوق قرار دهید و هر چه میخواهید درباره ما بگویید [ولی بدانید] هرگز به کُنه حقیقت ما نخواهید رسید. اسماعیل میگوید: من قبلاً در مورد ایشان چنین و چنان میگفتم
بصائر الدرجات، صفحه ۲۳۶، چاپ منشورات مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی
علامه مجلسی (رحمه الله) در شرح این روایت مینویسد:
بیان: کذا وکذا، أی أنه رب ورازق وخالق ومثل هذا، کما أنه المراد بقوله: کنت أقول إنه وأقول
[کلام اسماعیل بن عبدالعزیز که میگوید] من درباره امام اعتقادی چنین و چنان دارم، یعنی: معتقدم که او پروردگار و رازق و آفریدگار و مانند اینهاست. منظور از "من قبلاً در مورد ایشان چنین و چنان میگفتم" نیز همین است
بحارالانوار، جلد ۲۵ صفحه ۲۷۹، چاپ دار إحیاء التراث العربی
حدیث ۲۱:
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحَکَمِ عَنْ عَامِرِ بْنِ مَعْقِلٍ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: یَا أَبَا حَمْزَةَ لاَ تَضَعُوا عَلِیّاً عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ دُونَ مَا وَضَعَهُ اَللَّهُ وَ لاَ تَرْفَعُوهُ فَوْقَ مَا رَفَعَهُ اَللَّهُ کَفَى لِعَلِیٍّ أَنْ یُقَاتِلَ أَهْلَ اَلْکَرَّةِ وَ أَنْ یُزَوِّجَ أَهْلَ اَلْجَنَّةِ
امام باقر (علیه السلام) فرمود: ای ابوحمزه! امیرالمومنین (علیه السلام) را از منزلتى که خداوند به او ارزانى داشته پایینتر نیاورید، و از جایگاهش نیز او را بالاتر نبرید. براى او همین بس است که با اهل باطل جنگ نمود و اهل بهشت را به ازدواج هم در میآورد
بصائر الدرجات، صفحه ۴۱۵، چاپ منشورات مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی
الأمالی (للشیخ الصدوق)، صفحه ۱۶۱، چاپ مؤسسة الأعلمی للمطبوعات
الأمالی (للشیخ المفید)، صفحه ٩، چاپ دار المرتضی
حدیث ۲۲:
...قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَا تَرْفَعُونِی فَوْقَ حَقِّی فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَی اتَّخَذَنِی عَبْداً قَبْلَ أَنْ یَتَّخِذَنِی نَبِیّاً...
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: مرا بالاتر از این مقامی که دارم نبرید، خداوند متعال قبل از این که مرا پیامبر نماید، مرا بنده خود قرار داده است
عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، جلد ۳ صفحه ۸۷، چاپ مرکز أهل
الذکر لنشر تراث أهل البیت علیهم السلام
النوادر (للراوندی)، صفحه ۱۲۵، چاپ دار الحدیث
حدیث ۲۳:
عَنْ کَامِلٍ التَّمَّارِ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام ذَاتَ یَوْمٍ فَقَالَ لِی یَا کَامِلُ اجْعَلْ لَنَا رَبّاً نَئُوبُ إِلَیْهِ وَ قُولُوا فِینَا مَا شِئْتُمْ قَالَ قُلْتُ نَجْعَلُ لَکُمْ رَبّاً تَئُوبُونَ إِلَیْهِ وَ نَقُولُ فِیکُمْ مَا شِئْنَا قَالَ فَاسْتَوَی جَالِساً ثُمَّ قَالَ وَ عَسَی أَنْ نَقُولَ مَا خَرَجَ إِلَیْکُمْ مِنْ عِلْمِنَا إِلَّا أَلِفاً غَیْرَ مَعْطُوفَةٍ
کامل تمار میگوید: روزی نزد امام صادق (علیه السلام) بودم به من فرمودند: ای کامل! برای ما پروردگاری قرار بده که به سوی او باز میگردیم، و درباره ما هر آنچه میخواهید بگویید. کامل تمار گفت: عرض کردم: برای شما پروردگاری قرار دهیم که به سوی او باز میگردید و درباره شما هر آنچه بخواهیم بگوییم؟! کامل گفت: امام صادق (علیه السلام) راست (رسمیتر) نشست و سپس فرمودند: چه بسا بگوییم که آنچه از علم ما به شما رسیده فقط یک الف شکسته است (کنایه از کمی آن علم)
مختصر البصائر، صفحه ۱۸۷، چاپ مؤسسة النشر الإسلامی
حدیث ۲۴:
سَعْدٌ ، قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحَسَنُ بْنُ مُوسَى، قَالاَ حَدَّثَنَا صَفْوَانُ بْنُ یَحْیَى، عَنِ اِبْنِ مُسْکَانَ، عَمَّنْ حَدَّثَهُ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلاَمُ) قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: لَعَنَ اَللَّهُ اَلْمُغِیرَةَ بْنَ سَعِیدٍ إِنَّهُ کَانَ یَکْذِبُ عَلَى أَبِی فَأَذَاقَهُ اَللَّهُ حَرَّ اَلْحَدِیدِ، لَعَنَ اَللَّهُ مَنْ قَالَ فِینَا مَا لاَ نَقُولُهُ فِی أَنْفُسِنَا، وَ لَعَنَ اَللَّهُ مَنْ أَزَالَنَا عَنِ اَلْعُبُودِیَّةِ لِلَّهِ اَلَّذِی خَلَقَنَا وَ إِلَیْهِ مَآبُنَا وَ مَعَادُنَا وَ بِیَدِهِ نَوَاصِینَا
امام صادق (علیه السلام) فرمود: لعنت خدا بر مغیرة بن سعید که به پدرم دروغ میبست؛ خدا حرارت آهن را به او بچشاند! خدا لعنت کند کسی را که دربارۀ ما سخنی بگوید که ما در وصف خود نگفتهایم! و خدا لعنت کند کسی را که ما را از عبودیّت و بندگی خداوندی که خلقمان نموده و بازگشت ما به سوی او و سرنوشتمان در دست قدرت اوست، جدا کند!
إختیار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الکشی، صفحه ۱۹۴، چاپ مؤسسة
النشر الإسلامی
حدیث ۲۵:
رُوِیَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ صَدَقَةَ أَنَّهُ قَالَ: ... اِعْلَمْ یَا أَبَا ذَرٍّ أَنَا عَبْدُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلِیفَتُهُ عَلَى عِبَادِهِ لاَ تَجْعَلُونَا أَرْبَاباً وَ قُولُوا فِی فَضْلِنَا مَا شِئْتُمْ فَإِنَّکُمْ لاَ تَبْلُغُونَ کُنْهَ مَا فِینَا وَ لاَ نِهَایَتَهُ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ أَعْطَانَا أَکْبَرَ وَ أَعْظَمَ مِمَّا یَصِفُهُ وَ أَصِفُکُمْ أَوْ یَخْطُرُ عَلَى قَلْبِ أَحَدِکُمْ فَإِذَا عَرَفْتُمُونَا هَکَذَا فَأَنْتُمُ اَلْمُؤْمِنُونَ...
محمد بن صدقة روایت میکند که امیرالمومنین (علیه السلام) فرمود: بدان ای اباذر، من بنده خداوند (عزّ وجلّ)، و جانشین او بر بندگانش هستم، ما را پروردگار قرار ندهید (و ننامید). در فضل ما هر آنچه میخواهید بگویید اما شما به کُنه و نهایت آنچه در ماست نمیرسید، چرا که خداوند بیشتر و بزرگتر از آنچه وصف کننده شما میگوید یا به قلب شما خطور میکند اعطا کرده، پس وقتی اینطور ما را شناختید مؤمن خواهید بود
المناقب العلوی (کتاب عتیق)، صفحه ۶٩، چاپ انتشارات دلیل ما - قم
حدیث ۲۶:
عَنْ أَبِی بَصِیرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ : أَنَّ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ... إِیَّاکُمْ وَ اَلْغُلُوَّ فِینَا قُولُوا إِنَّا عَبِیدٌ مَرْبُوبُونَ وَ قُولُوا فِی فَضْلِنَا مَا شِئْتُمْ...
امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند: از غلوّ درباره ما بپرهیزید! بگویید ما [اهل بیت] بندگانی دارای رب و پروردگار هستیم، و بگویید در فضل ما آنچه میخواهید
الخصال، جلد ٢ صفحه ۶١۴، چاپ مؤسسة النشر الإسلامی
تحف العقول، صفحه ١٠۴، چاپ مؤسسة النشر الإسلامی
میگویم:
احادیث در این باب بسیار است. به این مقدار اکتفا کردیم